- مبالغه کردن
- کوش کوشیدن، گزافیدن مکاسیدن کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن: ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند، افراط کردن زیاده روی کردن
معنی مبالغه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ور تنیدن داد و ستد کردن معاوضه کردن چیزی را، تبدیل کردن وجه رایج کشور دیگر
اوسکاردن جستاردن کلنجار رفتن (گویش فرارودی گویش مشهدی) بحث کردن با یکدیگر
کارزار کردن جنگیدن
مخالطت کردن: هرآن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد
باز نگریستن، باز خواندن، بررسی کردن بدقت نگریستن در چیزی برای و قوف بدان: پس از مکه بهندوستان آمد و حال مطالعه کرد، خواندن کتاب یا نوشته ای و فهمیدن آن
آشتی کردن پیمان آشتی بستن
باز جستن طلب کردن چیزی یا حق خود را از کسی، بازخواست کردن
واهر گراندن بغلط انداختن یکدیگر.} ، اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کردگان مغالطه خواهند کرد) (منشات قائم مقام. چا. قائم مقامی 154)
بیشازنیدن درمان کردن شکردن علاج کردن درمان کردن مداوا کردن: او را باندرون دامغان بردند که معالجه کنند
Contend, Tackle
Barter, Exchange
Compromise
contender, enfrentar
estudar
comprometer-se
studieren
einen Kompromiss finden
kämpfen, angreifen
tauschen, austauschen
walczyć, zmagać się
wymieniać
uczyć się
iść na kompromis
бороться , бороться с
обменивать , обмениваться
идти на компромисс
учиться
боротися , боротися з
обмінювати , обмінюватися
вчитися
йти на компроміс
strijden, aanpakken